۲/۱۸/۱۳۸۲

دلتنگي‌ها
باورهاي مردم اغلب سرچشمه در ايجاد اطمينان و اعتماد دارد. گيرم كه به ذات و فلسفه اين حس مجهول ولي مخّدر آگاه نباشند. به گمانم باورهاي ديني جزيي كوچك از دنياي پرتلاطم ذهنيت امروزي‌مان را به خود مشغول كرده باشد. بگذريم از گرايش‌هاي عرفاني بدون ريشه كه نوجواني‌هاي معصوم ما را مسموم مي‌كند. ايمان سرود زيبايي است كه مجال ايدولوژيك در اين مسير رهسپار نيست. هر چند خود نگاه مهرباني به داشته‌هاي ديني ندارم اما اين فرصت را در هيچ انديشه‌اي محكوم نمي‌كنم. اما نكته تاريخي و تاريك باورهاي ديني در هر قبيله و دياري نشان از لزوم فردي انگاشتن اين ويژگي دارد. حتي اگر اين باورها نوعي همبستگي قومي را نيز ايجاب كند، از هم گسيختگي اين زنجيره به بهانه‌هاي تحجرگرايانه هميشه و همواره يادآور تلخي‌هاي تمدن‌سوز را در ذهن تاريخي ملت‌ها دفن كرده است. چه بسا باورهاي ملي سودمندي و سلامت اجتماعي بيشتري را در خود داشته باشد اما در محور زندگي اجتماعي هيچ عاملي نمي‌تواند جاري كننده تحميلي اخلاقي گردد. اين قضيه هميشه ضد خود را در خود مي‌پروراند. به خاطر بسپاريم كه اخلاق زمينه ساز اصالت بشري است به آن نگاهي دوباره بيندازيم.

من يقين دارم كه برگ،
كاين چنين خود را رها كرده است، در آغوش باد
فارغ است از ياد مرگ!
« فريدون مشيري »

هیچ نظری موجود نیست: