۱۱/۱۸/۱۳۸۱

دلتنگي‌ها
چگونه برايت بنويسم؟ با كدام كلام راه را پر از شكوفه‌هاي بهاري كنم؟ از كدام آرزو برايت بگويم؟ از كدام سياهكاري كه دل‌ها را آلوده مي‌كند برايت مثال بياورم؟ از نازك‌دلي روزهاي تحمل چه بگويم؟ از چشم‌هايي كه ديگر در اين سرد زمستان به يادشان نمي‌آورم. از نام‌هايي كه در طنين خالي ذهنم ديگر تكرار نمي‌شوند. از ستوه ساكت ماندن. از قدم‌هايي كه از تنهايي به تنهايي طي شد. از نظاره كردن بر ديواره‌هاي سنگي اطمينان ... با تو هستم!

هان اين اندوه من است
كه خيابان‌هاي يخ را مي‌شكافد
تا تقاطع خطوط خورشيد و ماه را
در كوه‌هاي تو بيابد.
« غاده السمان شاعر سوري »

هیچ نظری موجود نیست: