۸/۱۹/۱۳۸۶

ژاپن
سفرم به ژاپن مثل یک هایکوی زیبا، کوتاه بود و شگفت‌انگیز. شاید آنچه با آن مواجه بوده‌ام در این کشور شرقی تمامی حقیقت نباشد و مبنای قضاوت هم قرار نگیرد. اما هر آنچه بر دیدگانم می‌دوید، همه مهربانی بود و صبوری و لبخند. میزبانی این مردمان دقیق، همه لطف بود و معرفت. احترام موج می‌دواند و دوستی بود و قناعت. مردمی پُر تلاش و پُر نقش و نگار. آسودگی را در کنار تلاطم زندگی به راستی دیدم. افسوسم بر این است که چرا برای دیدن دوستی دیرین همان شباهنگام عزم نکردم و تنها به صدای متینش پس از بیست‌و‌شش سال قناعت کردم. به امید دیدار آفتاب تابان.

هیچ نظری موجود نیست: