۲/۲۶/۱۳۸۳

سنگ آفتاب
000
زندگي به راستي چه وقت از آن ما بود؟
چه وقت ما آنچه كه به راستي هستيم، هستيم؟
زمين استواري نداريم،
ما هرگز چيزي جز گيجي و تهي نيستيم،
دهان‌هايي در آينه، وحشت و تهوع،
زندگي هيچ‌گاه از آن ما نيست، از آن ديگران است،
زندگي از آن هيچ‌كس نيست، ما همه زندگي هستيم،
ناني پخته از آفتاب از آن ديگر مردم
براي همه آن مردمي كه خود ما هستند
من وقتي هستم كه ديگري باشم.
«اوكتاويو پاز شاعر مكزيكي»

هیچ نظری موجود نیست: